تات در ویکی پدیا -6-
بخش ششم:
فرهنگ
در درازنای زمان، مهاجران بومی شدهٔ پارسی با دیگر تیرههای پیرامون خود در قفقاز جنوبی برهمکنش انجام دادند، فرهنگ خود را سهیم شدند و همزمان برخی از عناصر فرهنگی دیگر قومها را فراستاندند. هنرهای چون فرشبافی، بافندگی دستی، ساخت فراوردههای فلزی، منبتکاری و اندودکاری بسیار گسترش یافت. هنرهای تزیینی و مینیاتور هم خیلی معمول است [۱۶]. فرهنگ زبانی تاتها بسیار پرمایهاست. انواع چامههای مردمی چون رباعی، غزل و «بیت» گسترش یافتهاست. با بررسی چامههای شعرای پارسیگوی سدههای میانه در قفقاز جنوبی (چون خاقانی و نظامی گنجهای) برخی از آرنگهای شناساننده و ویژهٔ زبان تاتی آشکار میشود[۱۷]. در پی همزیستی دیرباز تاتها و آذربایجانیهای ترک، آرنگهای مشترک فراوانی در زمینههای کشاورزی، خانهداری، و فرهنگ پدید آمدهاست. فولکلور امروزی آذربایجانی ظاهراً از پایهٔ فرهنگ ایرانی بالیدهاست [۱۸]. پوشش سنتی بانوان تاتی دربرگیرندهٔ پیراهنی دراز، شلواری گشاد که در بیرون پوشیده میشود، لباس خطی باریک، لباس رویی ِ بدون دکمه، شال و جوراب ساقه بلند مراکشی است. پوشاک مردان شامل نیمتنهٔ چرکسی و کلاه پوستین بلند میباشد. شمار بزرگی از تاتها در کوهها میزیند یا در بخش صنعت کار میکنند. همچنین گروه اجتماعی، فرهنگی و روشنفکر نیز پدید آمدهاست.
پیشهها و معماری سنتی
کشاورزی: پیشهٔ سنتی تاتها، کشاورزی به روش شخمزنی، رویاندن سبزیجات، باغداری و پرورش گاو است. فراوردههای اصلی آنها عبارت است از: جو، چاودار، گندم، گل آفتابگردان، ذرت، سیب زمینی و نخود فرنگی. تاکستانها و باغهای میوهٔ پهناور فراوان است. گوسفند، ماده گاو، اسب، خر و گاو وحشی و جسته گریخته شتر، بگونهٔ اهلی نگهداری میشود. خانههای سنتی دارای دیوار نمای بیرونی رو به خیابان است. آنها یک یا دو آشکوبه هستند و از بلوکهای سنگ آهک یا توده سنگریزههای رودخانهای ساخته میشوند. بام تخت است و برای دودکش و آتشگاه دارای بازشدگی میباشد. آشکوب بالا برای سکونت و سایر بخشهای خانه چون آشپزخانه در طبقه همکف قرار دارند. تورفتگی در یکی از دیوارهای اتاق نشیمن ویژهٔ گذاشتن پوشاک، رخت خواب و گاهی سفالینه است. اتاقها با لامپ یا از راه بازشدگی سقف روشن میشوند. تختخوابهای کوتاه، فرشها و تشکها، اثاث خانه را در برمیگیرد و از آتشگاه، آتشدان و تنور برای گرمایش استفاده میشود. دیواربست دارای باغچهاست و یک ایوان، آبگذر سنگفرش، آبگیر کوچک، گودال پوشیده برای گاوها، ستورگاه و مرغدانی نیز وجود دارد.
آیینها
همچون سایر ایرانیان، تاتها زرتشتی بودهاند و پس از رفتن به زیر فرمان خلفای عربی، مسلمان شدند. امروزه تاتها بیشتر شیعه هستند و اقلیتی سنی مذهب هم وجود دارد. همچنین اقلیت یهودی قفقاز هنوز زبان رسمی بومیان قفقاز (یعنی فارسی که امروزه تاتی نامیده میشود) را میان خود نگاه داشتهاند.
۱. تاتهای مسلمان، اعم از سنی و شیعه که در آبشوران، خیزین، دوهچی و نواحی دیگر زندگی میکنند.
۲. تاتهای کلیمی مذهب که خود را «داغ جوودی» یا «جوهوری» یعنی یهودیهای کوهستانی مینامند و اکثراً در داغستان ساکن هستند.
۳. تاتهای مسیحی یا تاتهای ارمنستان که در روستاهای ماتراسه و بخش اسماعیللی و روستای کیلوز و بخش دوهچی و ارتاشِن و قبه میزیند. طبق سرشماری سال ۱۹۲۶ عده تاتهای کوهستانی کلیمی، ۲۶ هزار تن بودهاست.
گویش تاتهای کلیمی مذهب که یکی از زبانهای ادبی داغستان است، بیش از گویشهای تاتی مسلمانان، مورد مطالعه و بررسی قرار گرفتهاست. دربارهٔ زبان تاتهای مسلمان، تنها گویش تاتهای لاهیج ساکن بخش اسماعیللی مورد بررسی قرار گرفته و از گویشهای تودههای اصلی تاتهای مسلمان از جمله در آبشوران و نواحی شمالی آن، آگاهیهای اندک و جسته و گریختهای وجود دارد. ولی گویشهای این نواحی بیش از گویش لاهیج، اصیل به نظر میرسند.
تاتها و دیگر اقوام
زبان تاتی به گونه گسترده در شرق قفقاز جنوبی استفاده میشدهاست. این موضوع با این روش اثبات شدهاست که تا سدهٔ ۲۰ میلادی حتا از سوی گروهای نامسلمانی چون یهودیهای کوهنشین، بخشی از ارمنیان و اودیان نیز بکار میرفتهاست [۱۹]. این واقعیت مایهٔ این راستیانگاری شدهاست که یهودیان کوهی ِ تاتیزبان و تاتیزبانان ارمنی (مسیحی) یک قوم هستند که دینهای نایکسان دارند.
تاتهاو یهودیهای قفقاز
یهودیان قفقاز از دید زبان و برخی دیگر شناسهها از جامعه فارسی زبانان هستند. برخی از این مردم در ایران، افغانستان و آسیای میانه (یهودیان بخارا) زندگی میکنند. یهودیان قفقاز در دیگر زبانها گاهی «کوهی« نامیده میشوند. «کوهی» نامیده شدن یهودیان آسیای میانه، تنها در سدهٔ ۱۹، پس از اینکه همهٔ مردم قفقاز در دفترهای سازمانی روسیه نام «کوهی» گرفتند، صورت پذیرفت. یهودیان قفقاز خود را «یِودی Yeudi» (یهودی) یا «جوهوری Juhuri» مینامند [۲۰]. در سال ۱۸۸۸، آ. ش. آنیسیمف (A. Sh. Anisimov) در نوشتهای با نام «یهودیان قفقازی-کوه نشینان Caucasian Jews-Mountaineers» با نشان دادن نزدیکی زبانهای یهودیان کوهنشین و پارسیان قفقازی (تاتها) به این پیامد رسید که این یهودیان به طور سرشتی از «خانوادهٔ ایرانیان تات» هستند که در ایران یهودیت را پذیرفته و سپس به قفقاز جنوبی کوچیدهاند. باورهای آنیسیمف در دورهٔ شوروی پشتیبانی گردید: انگارهٔ منشا تاتی یهودیهای کوهی در دهه ۳۰ میلادی نزج گرفت. با کوشش چند تن از اعضای این جامعه که به رژیم وابستگی داشتند، ایدهٔ ساختگی نایهودی بودن آن مردم و «یهودی شدن» آنها به گونهٔ گستردهای پخش شد و بعلت فشار کارگزاران دولتی، بخشی از یهودیان، دفترینه کردن خود را تحت هویت و عنوان «تات» آغازیدند. در نتیجهٔ این وضعیت، «تات» و «یهودی کوهی» هم معنی گردیدند و در پژوهشهای ادبی، واژهٔ «تات» نه تنها ندانسته برای نام دوم، بلکه حتا برای نامگذاری اول ِ یهودیان کوهنشین هم بکار رفت. در دورهٔ شوروی، این موضوع بستری را فراهم نمود تا همهٔ میراث و آفرینشهای (ادبی، نمایشی و موسیقی) یهودیان کوهی به تاتها بربسته شود؛ در حالی که آنها هیچ نقطهٔ مشترکی با آن میراث نداشتند. افزون بر این، مقایسهٔ شناسههای ظاهری بدنی تاتها و یهودیان کوهی همراه با دادههای زبانشناسی، هیچ نشانهای را از یگانگی قومی این دو تیره استوار نمیسازد.
ساختار دستور زبان گویش یهودی کوهی (جوهوری) کهنتر از خود زبان تاتی است. این باعث آشکار شدن یک گاف ارتباطی میشود. بطور کلی شناسهٔ تمام زبانهای یهودی، داشتن پایهای باستانی است: مثلاً در زبان سفاردی (زبان لادینو در اسپانیا)، در زبان اشکنازی (آلمانی ییدیش) و سایرین. درعین اینکه این زبانها در گروه زبانهایی که جز عبری قرار دارند، میباشند، ولی پر از واژههای عبری باستان هستند. یعنی با چرخش به سمت زبان فارسی، یهودیان، سطحی از واژههای زبان آرامی و عبری باستان را در گویش خود نگاه داشتهاند. این موضوع واژههایی را که پیوندی با آیین یهودیت نیز ندارد، دربرمیگیرد. (zoft «ازدو»، nokumi «رشک»، ghuf «بدن»، keton «کتان» و جز آن.) برخی کلمات مرکب در زبان جوهوری ساختار گونهوار زبان باستان عبری را داراست. زیست-مردم شناسی پارسیان قفقاز (تاتها) و یهودیان کوهی هیچ همانندی گونهواری ندارد، بلکه کمابیش دربرابر هم هستند.
در سال ۱۹۱۳ میلادی، انسان شناس ک. م. کوردف (K.M. Kurdov) سنجشهایی را بر روی گروه بزرگی از جمعیت تاتهای لاهیج انجام داد و ناهمسانی بنیادی (میانگین شاخص جمجمه برابر با ۷۹/۲۱) را در گونه زیست-مردم شناختی آنها در مقایسه با یهودیان کوهی آشکار کرد. اندازهگیریهای دیگری نیز توسط سایر پژوهشگران انجام شدهاست. میانگین شاخص جمجمه در تاتهای جمهوری آذربایجان از ۷۷/۱۳ تا ۷۹/۲۱ و برای یهودیان داغستان از ۸۶/۱ تا ۸۷/۴۳ تغییر میکند. اندازهگیریهای دیگر نیز نشان دادهاست که در تاتها میانهسری و بلندسری، ولی در یهودیان منطقه کوتاهسری/پهنسری ِ بالا، گونهوار است و بنابراین هیچ بودهای دال بر پیوند این دو تیره وجود ندارد. افزون بر آن، شناسه اثر و برآمدگیهای انگشتان در مورد برجستگیهای کف دست و پا نیز انگارهٔ همانندی قومی تاتها و یهودیان کوهی را بر نمیتابد.
پیداست که گویشوران یهودی و زبان تاتی نمایندگان دو تیرهٔ متفاوت هستند که هر یک؛ دین، آگاهی قومی، خود شناسانندگی، روش زندگی و ارزشهای تنی و روانی خویش را دارند.
تاتها و ارمنیان
برخی از مآخذ و نوشتههای سدههای ۱۸-۲۰ میلادی شماری از تاتزبانان روستایی قفقاز جنوبی را به نامهای «تات ارمنی»، «تاتهای مسیحی» و «تاتهای گرجی» معرفی میکنند. نویسندگان در این نوشتهها انگارهای را پیش کشیدهاند که بخشی از پارسیان در شرق قفقاز جنوبی به دین کلیسای ارتودکس ارمنی درآمدهاند. ولی آنها این واقعیت را نادیده گرفتهاند که آن شهروندان در واقع خود را ارمنی میدانستهاند [۲۱]. انگارهٔ ایرانی بودن ارمنیان تاتزبان را به چند علت نمیتوان قابل اطمینان و استوار دانست. در وضعیت سیاسی باشا در زمان ساسانیان و بعد در دودمانهای مسلمان در قفقاز جنوبی، مسیحیت رجحان نداشتهاست. در زمان ساسانیان، آیین زرتشتی و پس از آن، اسلام چیره بودهاست. در چنین پَراستایی، جمعیت پارسی نباید هیچ محرک قویای در چرخش به مسیحیت و ضعیف کردن وضعیت اجتماعی بالای خود میدیدند. اگر تاتیزبانان ارمنی از پارسیان ریشه گرفته بودند، دستکم باید واژههایی ایرانی مرتبط با آیینها و شیوهٔ زندگی مسیحی برای خود میداشتند. ولی با اینکه آنها خود، این زبان را "Parseren" (پارسی) مینامند، چنین کلماتی در زبان آنها وجود ندارد. همهٔ واژههای همپیوند با مسیحیت در زبان آنها ارمنی است: terter (بجای کشیش)، zam (کلیسا)، knunk‘ (غسل تعمید)، zatik (بجای واژهٔ اصالتاً پارسی "fesh")، pas (بجای روزه) و جز آن. نشانههای آشکاری از پایههای واجشناسی، واژگانی، دستوری و گرتهبرداری از ارمنی در زبان ارمنیان تاتزبان وجود دارد. همچنین همخوانهای سایشی ارمنی («ծ»، «ց»، «ձ»)، در واژههای آنها، که ریشه ایرانی دارد، نیز دیده میشود، درحالیکه این همخوانها در زبان تاتی وجود ندارد. این موضوع را تنها میتوان با وجود پایهای ارمنی روشن نمود. علیرغم این واقعیت که آنها زبان خود را از دست دادهاند ولی «کیستی قومی» خود را نگه داشتهاند که نمود برجستهٔ آن در دوگانگی «ما» ("Hay") در رویارویی با «ما و آنها» (خطاب به مسلمانان (تاجیکها)، تاتها و آذریها)؛ همراه با انگاشت خود به عنوان بخش رنجدیدهٔ جامعه و ملتی با سرنوشتی جانگداز، دیده میشود.
روی هم رفته، با نگرش به همهٔ واقعیتهای اشاره شده میتوان گفت که «تاتهای ارمنی» همیشه و هم اکنون ارمنی بوده و هستند که توان نگهداری دین مسیحی خود را داشتهاند ولی زبانشان بهناچار به تاتی دگر شدهاست. که این با توجه به جایگاه چیرهٔ این زبان و هم با در نگر داشتن این واقعیت است که در طی سدهها ایشان از کانون فرهنگ ارمنی جدا ماندهاند.
تاتها و مردم تاتی شمال-باختری ایران
از آغاز قرون وسطا نام «تاتی»، افزون بر قفقاز، در شمال-باختری ایران و در طول این دوره بر همهٔ زبانهای ایرانی به جز فارسی و کردی گذاشته شد. هم اکنون نام ایرانی «تاتی» علاوه بر «زبان تاتی قفقاز» که نزدیک به زبان فارسی است، برای گروه ویژهٔ دیگری از گویشهای شمال باختری ایرانی با نام یکسان زبان تاتی هم بکار میرود. این زبان شامل تعداد زیادی گویش یا لهجهاست که برای نمونه میتوان از گویشهای چالی، کیلیتی، Danesfani، Hiaraji، Hoznini، Esfarvarini، تاکستانی، سگزآبادی، ابراهیم آبادی, اشتهاردی, خوئینی، کجالی، شاهرودی، هرزنی نام برد. این گروه زبانی هم در جنوب خاوری و هم جنوب باختری آذربایجان ایران، استان زنجان و در رامند و پیرامون شهر قزوین و سایر مناطق ایران و نخجوان رایج بوده یا است [۲۲]، [۲۳]. این گویشها با زبان تالشی پیوند دارند و آنها را از تبار زبان آذری قدیم میدانند. کاربرد یک نام برای این دو زبان ِ جدای ایرانی باعث این پندار بیهوده در برخی منابع شده که تاتهای قفقاز در ایران نیز زندگی میکنند. این منابع دچار تعدادی برآمد اشتباه در نسبت دادن تاتهای قفقاز به تاتهای ایران شدهاند.
ادامه دارد. . .